آیا تابهحال توجه کردید که در یک زمینه زندگی هرچقدر تلاش میکنید همهچیز درنهایت به حالت اول برمیگردد؟
👈🏻 مثلاً میخواهید وزنتان را که الآن ۷۸ کیلوگرم است به ۶۵ کیلوگرم برسانید. چند ماه ورزش میکنید و رژیم میگیرید. بعد از چند ماه سخت به نتیجه موردنظر “نزدیک” میشوید. سپس به خودتان استراحت میدهید اما ناگهان طی یکی دو ماه آینده وزنتان دوباره به حدود ۷۸ کیلو میرسد و این روند “یو-یو” مانند همیشه در زندگی شما تکرار میشود.
👈🏻 یا مثلاً میخواهید درآمدتان را ۳ برابر درآمد فعلی کنید. تلاش میکنید، فعالیتهای کاریتان را بیشتر میکنید، از مشاور استفاده میکنید و راههای زیادی را برای این تغییر امتحان میکنید. بعد از چند ماه تلاش درآمدتان افزایش پیدا میکند، اما ناگهان در ماه بعدی دوباره به عدد قبلی برمیگردد و شما نمیدانید “چرا نمیتوانید این افزایش درآمد را حفظ کنید؟”
👈🏻 میخواهید شرایط کارتان را تغییر دهید و به اهداف چندساله خود برسید. شروع به تغییر میکنید اما پس از مدت کوتاهی ترس به شما غلبه میکند و علیرغم تغییراتی که ایجاد کردهاید متوقف میشوید و اجازه میدهید همهچیز به همان شرایط قبلی برگردد.
شاید بخواهید چیز جدیدی را امتحان کنید، بهتنهایی سفر کنید، غذای جدید امتحان کنید، رانندگی را یاد بگیرید، به مکانهای تازه سفر کنید، با دوستان جدیدی آشنا شوید و … اما نمیتوانید و مضطرب میشوید. همه اینها میتواند نشانه محدوده راحتی شما باشد.
ترموستات دستگاهی است برای نگهداشتن دمای یک سامانه یا یک سیال در یک محدوده مشخص به کار میرود. کار ترموستات در خودرو، لوازمخانگی و تأسیسات حفظ دمای آب یا هوا در یک محدوده مشخص است؛ اما خبر خاص اینکه: شما هم در ذهنتان ترموستات دارید. ترموستاتی که کارش حفظ درآمد شما در یک محدوده خاص، حفظ وزن شما در یک محدوده خاص، حفظ شرایط زندگی شما در محدوده خاص و … است.
ترموستات اینطور عمل میکند که اگر دمای هوا از میزانی که قبلاً برایش تعریف کردهاند بالاتر یا پایینتر رود، سریعاً شرایط را طوری عوض میکند که دما به میزان تعریفشده برگردد. پس میتوان گفت ترموستات از تغییر شرایط جلوگیری میکند و البته این در وسایلی که نام بردم بسیار کاربردی است؛ اما بیایید ببینیم در زندگی چطور؟
وقتی ترموستات ذهنی شما روی عدد ۵ میلیون تومان در ماه تنظیمشده است و شما میخواهید ۱۵ میلیون تومان درآمد داشته باشید عملاً کاری از دست شما برنمیآید چون هر تغییری در شرایط ایجاد کنید، ذهنتان سریعاً به ۵ میلیون تومان بازمیگردد و هر تغییری را پس میزند.
وقتی ترموستات ذهنی شما روی ۷۵ کیلوگرم تنظیمشده است، شما اگر با هر سختی وزنتان را به ۶۵ کیلوگرم برسانید ذهنتان در اولین فرصت شما را ۷۵ کیلو خواهد کرد. چرا؟ چون روی این عدد تنظیمشده است. چون با این عدد راحت است.
وقتی ترموستات ذهنی شما در شرایط فعلی کاری شما تنظیمشده باشد، هر تغییری در شرایط و هر ارتقایی در محدوده کاری شما بهعنوان زنگ خطر برای ترموستات بهحساب میآید و ذهن شما کاری میکند که شرایط هرچه سریعتر به حالت قبلی برگردد.
افزایش درآمد، کم کردن وزن، رسیدن به اهداف و تغییر مهم است اما حفظ این تغییر از همه مهمتر است. ما نمیخواهیم یک ماه درآمدمان زیاد باشد و ماه بعد درآمدمان به عدد قبلی برگردد. یا وزنمان کم شود و دوباره چاق شویم؛ اما این اتفاق میافتد چون ترموستات ذهنی ما روی یک عدد خاص یا یک شرایط خاص تنظیمشده است. تنظیم ترموستات ذهنی یعنی “ذهن شما با یک شرایط خاص راحت است “. مشخصه اصلی ترموستات ذهنی “راحتی شما با یک محدوده خاص است.”
اسم این محدوده خاص محدوده راحتی شماست. دایرهای که در آن راحت هستید. هیچ نگرانی و دغدغهای ندارید. بهراحتی امور انجام میشود اما…… اما جریانی در کار نیست. همهچیز حالت راکد دارد؛ و این رکود است که برای ذهن ایجاد راحتی کرده است. چون تغییر برای ذهن و مغز قدیم ما خطرناک و دلهرهآور است.
هر کاری که به آن عادت کردهاید و در انجام آن حداقل سطح اضطراب را تجربه میکنید آن کار در محدوده راحتی شما قرار دارد. انجام یک کار معمول در خانه یا در محل کار، انجام یک کار مشخص در حوزه فعالیتهای کاریتان، روتینهای روزمره شما که جلوی پیشرفتتان را گرفتهاند همه میتوانند نشان محدوده راحتی شما باشند.
اگر محدوده راحتی را یک دایره دور شما بدانید خروج شما از این دایره با احساس اضطراب و ناراحتی همراه است اما با رشد پیشرفت. هرچه بیشتر بتوانید با این اضطراب روبهرو شوید بیشتر میتوانید رشد کنید و به موفقیت در زندگیتان روبهرو شوید.
همه اتفاقات خوب، به هدف رسیدنها، تشویقها و تبریکها، دستاوردهای بیشتر در خارج از محدوده راحتی اتفاق میافتد.
ایده محدوده راحتی به تحقیقاتی در سال ۱۹۰۸ برمیگردد که در آن دو روانشناس به نامهای Robert M. Yerkes and John D. Dodson توضیح دادند که وضعیت آرامش نسبی یک سطح پایدار عملکرد را ایجاد میکند اما بهمنظور به حداکثر رساندن عملکرد، ما نیاز به یک وضعیت اضطراب نسبی داریم. محدودهای که سطح استرس ما کمی بالاتر از حد طبیعی است. این فضا “اضطراب مطلوب ” نامیده میشود و در خارج از منطقه راحتی ما قرار دارد.
زمینهای از زندگیتان که میخواهید در آن تغییر کنید را مشخص کنید. یک سال گذشته خود در این زمینه را بررسی کنید و ببینید آیا یک سال است که هیچ دستاورد چشمگیری در این حوزه نداشتهاید؟ پس شما احتمالاً در محدوده راحتی خودتان گیرکردهاید.
هر جا به تغییری فکر میکنید و مضطرب میشوید به این خاطر است که میخواهید پا را از محدوده راحتیتان فراتر بگذارید.
برای حذف محدوده راحتی لازم است حدومرز محدودتان را بشناسید. در مثالهایی مانند افزایش درآمد یا کم کردن وزن شناخت این مرز ساده است. اگر بیش از یک سال است که در حد یک عدد خاص درامد دارید، آن عدد محدوده راحتی شماست. اگر همیشه حدود یک وزن مشخص هستید، این عدد محدوده راحتی شما در حوزه وزن است.
اما در مثالهایی مانند امتحان کردن یک کار تازه و یا رسیدن به اهداف شاید نتوانید بهراحتی مرز را مشخص کنید. بهترین راه مشخص کردن این مرز این است که یک کار جدید و کوچک را امتحان کنید و ببینید آیا مضطرب میشوید یا خیر. اگر یک کار بزرگتر را امتحان کنید چه؟ هر جا اضطراب شما زیاد شد شما به مرز محدوده راحتی رسیدهاید. (میتوانید کار را انجام دهید یا فقط در ذهنتان تصور کنید.)
مثلاً من برای رشد کسبوکارم باید برای ۳۰۰ نفر سخنرانی کنم. تاکنون فقط برای ۵۰ نفر حرف زدهام. در ذهنم اگر تصور کنم برای ۷۰ نفر سخنرانی میکنم نمیترسم اما به محض اینکه تصور کردم این تعداد ۱۰۰ نفر شده است اضطراب زیادی وجودم را میگیرد. این مرز محدوده راحتی من در این مورد است.
ما در ذهنمان یک دستگاه ترموستات نداریم که بتوانیم آن را تعویض کنیم اما میتوانیم باورهای ذهنیمان که باعث شکلگیری این محدوده راحتی شدهاند را پیدا و حذف کنیم.
درآمد ماهیانه من بیش از یک سال است که در محدوده ۳ تا ۳.۵ میلیون تومان است.
هدفم این است به تا دو ماه آینده به درآمد ۷ میلیون تومان در ماه برسم.
چه چیز این هدف برایم ترسناک است؟
۲ دیدگاه
هاجر سروش
خیلی لذت بردم از خوندن این مطلب و چقد عالی مثال زدین
نازنین سخاوتی
متشکرم از نظرتون. 🙂