سریع تر به اهدافمان برسیم

 

مقدمه: چرا تأمل مهم است؟

 

 

یکی از بهترین ترفندهایی که می‌توانید از آن استفاده کنید تا به‌عنوان یک انسان: رشد کنید، آگاهی خود را تغییر دهید، باورهایتان را بشناسید، تغییر دهید و سریع تر به اهدافمان برسیم، این است که در زندگی و در مسائل تأمل‌کنید، درنگ کنید و به مسیری که پیمودید، به اشتباهاتتان، به نتایج زندگی‌تان نگاه کنید، تأمل‌کنید، درس بگیرید و درس‌ها را به جریان بیندازید.

سپس برای آینده خود و این‌که چطور این یافته‌ها را آگاهانه وارد زندگی‌تان کنید تصمیم بگیرید.

می‌خواهم یک ابزار به شما معرفی کنم و به شما نشان دهم چطور با استفاده از این ابزار می‌توانید تأمل و رشد را وارد زندگی‌تان کنید:

 

 

معرفی ابزار استوپ؛ ابزار ابزارها

 

 

می‌خواهم ابزاری به شما معرفی کنم که کمکتان می‌کند آگاهانه در شرایط و موقعیت‌های مختلف زندگی مکث کنید و تفکر کنید. وقتی در زندگی روزمره، در پروژه‌های کاری غرق می‌شویم حواسمان به این موضوع نیست که فقط دویدن و دویدن به سمت اهداف و سریع تر به اهدافمان برسیم، مهم نیست.

بلکه نگاه کردن به مسیری که آمده‌ام و درس گرفتن از آن و بررسی مسیر پیش رو و روش‌های رسیدن به اهداف هم مهم است. همان‌قدر که حرکت مهم است، مکث برای تفکر در مورد حرکت‌ها هم مهم هستند.

 

از این به بعد از ابزاری استفاده می‌کنیم به نام Stop. این ابزار در کتاب مربی‌گری به سبک بازی درونی نوشته تیموتی گالوی آورده شده است.

 

برخی Stop را ابزار ابزارها می‌گویند،‌ چرا؟ چون زمانی که ایستادم، می‌توانم فکر کنم که از چه ابزارهای دیگری می‌توانم استفاده کنم. پس یک ابزار کمک‌کننده که به من کمک می‌کند تصمیم بگیرم از چه ابزارهای دیگری استفاده کنم.

 

 

ابزار Stop از چهار مرحله تشکیل‌شده S,T,O,P:

 

 

Step back= S به معنای این است که من یک‌قدم به عقب می‌گذارم. به‌عنوان فرمانده جنگ زمین زندگی عقب می‌روم و روی یک بلندی می‌ایستم؛ و از بالا به اهداف و زمینی که در آن می‌جنگم نگاه می‌کنم. S به معنی عقب‌نشینی کوتاه‌مدت نیز هست.

 

T به معنای Think فکر کردن است. آن بالا روی بلندی، باید فکر کنیم. ما عقب‌نشینی نکردیم که دست کشیده باشیم، بلکه ما عقب‌نشینی کردیم که فکر کنیم که ببینم کجا هستیم؟ چه‌کارهایی تا الآن کرده‌ام؟ چه منابعی دارم؟ آیا به جهت درست پیش می‌روم یا نه؟ و چه نتایجی تا الآن گرفتم؟ آیا این‌همه فعالیت من در جهت هدف من است یا نه؟ اصلاً هدف من چه بوده است؟ در لایه زیرین هدفم چه چیزی می‌خواهم؟ آیا نتایجی که کسب کردم مناسب بوده یا نه؟ چیزی باید تغییر کند؟ آیا به منابع بیرونی نیاز دارم یا نه؟ آیا زمینم را درست انتخاب کرده‌ام یا خیر؟ آیا موانعی دارم؟ آیا لازم است دست از تلاش کردن بکشم و جای دیگری فعالیت کنم یا نه؟

در قسمت T‌مرحله دوم بالای صخره می‌ایستید و فکر می‌کنید. وقتی به‌اندازه کافی از خودتان سؤال پرسیدید و جواب‌های آن‌ها را پیدا کردید به مرحله سوم می‌روید.

 

 O = organaize your thought مرحله سوم به شما می‌گوید افکار خود را دسته‌بندی کن. بالای صخره تفکراتتان را انجام دادید، اما قرار نیست آن بالا برای همیشه بمانید. قرار افکار و جواب‌هایتان را دسته‌بندی کنید، جمع‌بندی کنید و نتیجه بگیرید.‌

آیا چیزی برای تغییر نیاز دارم؟ آیا درست پیش می‌روم؟ آیا باید چیزی را اضافه کنم؟ نتیجه‌های خودم را دسته‌بندی می‌کنم. جهت را پیدا می‌کنم. به افکارم نظمی می‌دهم، اولویت‌هایم را مشخص می‌کنم و سپس به مرحله چهار پیش می‌روم.

 

P= procced به معنای پیش رفتن است. مرحله پیشرفت. به دل جنگ خود، به زمین اهدافتان، به محیط هدف و کارتان، در شغل خود یا در تیم خود برگردید و اقداماتی را بر اساس افکاری که در مرحله قبل دسته‌بندی کردید انجام دهید.

 

 

پس به‌عنوان یک فرمانده Stop می‌کنید، S عقب می‌روید، T فکر می‌کنید، O فکرهایتان را دسته‌بندی می‌کنید، P بر اساس افکار جدید پیشرفت می‌کنید.

 

 

مثال اول:

 

فرض کنید پایان روز کاری است. ساعت ۵ بعدازظهر شده است و می‌خواهم به منزل بروم، ۱۰ تا ۱۵ دقیقه از ابزار Stop برای پایان‌بندی روز کاری‌ام استفاده می‌کنم.

مرحله S: از همه‌کاره‌ایم دست می‌کشم، لپ‌تاپ را می‌بندم، گوشی‌ام را خاموش می‌کنم، ۱۵ دقیقه به خودم زمان می‌دهم.

مرحله T: ‌فکر می‌کنم: خب امروز چه‌کارهایی انجام دادم؟ فردا می‌خواهم چه‌کارهایی انجام دهم؟ در جهت اهدافم بوده است یا خیر؟ چه نتایجی کسب کردم؟ چه اشتباهاتی انجام دادم که می‌خواهم فردا انجامش ندهم؟ چه‌کارهای متفاوتی را باید انجام دهم؟ آیا در جهت اهداف اصلی‌ام بوده یا نه؟ کجا اهمال‌کاری کردم؟ کجا می‌خواهم چیزی را تغییر دهم؟ برای رشد بیشتر به چه منابعی نیاز دارم؟

در مرحله O افکارم را دسته‌بندی می‌کنم. اگر نیاز است لیست کارهای فردا را می‌نویسم. بر اساس این تفکرات روز کاری‌ام را می‌بندم و برای فردا آماده خواهم شد.

همه این کارها درمجموع ۱۵ دقیقه وقت خواهد گرفت و این تامل به ما کمک می کند سریع تر به اهدافمان برسیم.

 

مثال دوم:

 

در پایان یک پروژه کاری نیز می‌توان فرآیند stop را اجرا کرد.

در مرحله s نیاز است چندساعتی را از کار عقب‌نشینی کنم و به خودم زمان بدهم.

در مرحله T لازم است فکر کنم که چه نتایجی گرفته‌ام و کدام اقدام‌هایم بیشتر و کدام‌یک کمتر نتیجه داده است؟ کدام کار را می‌خواهم در پروژه بعدی کمتر تکرار کنم؟ کدام کار را می‌خواهم بیشتر تکرارش کنم؟ چه اشتباهاتی مرتکب شدم؟ چه درس‌هایی می‌توانم بگیرم؟ چه‌کاری را عالی انجام دادم که باید خودم را تشویق کنم؟ به چه منابعی نیاز دارم به چه کمک‌هایی نیاز دارم؟ و غیره؟

در مرحله O افکارم را دسته‌بندی می‌کنم، می‌نویسم، نتیجه‌گیری می‌کنم و سپس در مرحله آخر به سمت اهداف و پروژهای بعدیم پیشروی می‌کنم تا سریع تر به اهدافمان برسیم.

 

مثال سوم:

 

صبح‌ها قبل از شروع کارم Stop‌ را برای خودم اجرا می‌کنم. قبل از اینکه وارد محیط کار شوم، وارد صحنه رقابت شوم، عقب می‌کشم و با خودم فکر می‌کنم:

امروز می‌خواهم چه‌کاری انجام دهم؟ این کارها در راستای اهداف بزرگ من هست یا نه؟ در راستای چشم‌اندازم چه؟ امروز چه‌کارهایی وجود دارد که نباید انجام دهم؟ چه‌کارهایی است که به‌صورت عادت انجامش می‌دهم؟ می‌توانم چه قدم‌هایی برای اهداف بزرگ‌تر خودم بردارم؟

و این فرآیند stop در شروع یک روز کاری است و نتیجه آن استفاده عالی از روزم و از انرژی خودم خواهد بود.

 

مثال در لحظه

 

شما می‌توانید در مقابل فردی که عصبانیتان کرده یا هر واکنش هیجانی را در شما برانگیخته است نیز استوپ کنید.

کافی است بین محرک – رفتار آن شخص- و واکنش شما – هر نوع واکنشی- فاصله بیندازید.

چند ثانیه استوپ، فکر کردن به این‌که چه واکنشی مناسب است؟ هر واکنش چه عواقبی دارد؟ آیا اصلاً لازم است این واکنش را نشان دهم؟ در مقابل چه کسی ایستاده‌ام؟ چه‌کار کنم در آینده پشیمان نخواهم شد؟

و سپس اقدام بر اساس این افکار. همه این‌ها می‌تواند فقط چند ثانیه از شما وقت بگیرد.

حتی شما می‌توانید عصبانی شوید اما فکر شده عصبانی می‌شوید. آن‌وقت دیگر در پایان پشیمان نیستید که چرا این کار را کرده‌ام و چرا آن کار را نکردم. چون می‌دانید پشت آن رفتار فکری بوده است.

همسرتان اشتباهی مرتکب شده است و شما از او عصبانی شده‌اید. همیشه واکنشی نشان می‌دادید؛ اما این بار یک stop را وارد رابطه می‌کنید:

stop کن، فکرش را بکن که آیا این موضوعی که انجام داده اصلاً ارزش عصبانیت و ارزش تلخ شدن این رابطه را دارد یا نه؟ آیا می‌توانم به‌جز عصبانیت طور دیگری این موضوع را مطرح کنم؟ آیا می‌توانم از این فرصت استفاده کنم تا رابطه‌مان را قوی‌تر کنم؟ تا همدیگر را بهتر بفهمیم؟‌

آن‌وقت یک واکنش متفاوت انجام می‌دهید.

 

مثال کشف باورهای ذهنی:

 

می‌خواهم باورهای مانع ذهنی‌ام را کشف کنم.

در پایان روز زمانی که می‌خواهم استراحت کنم یا بخوابم، نیم ساعتی برای خودم زمان می‌گذارم و می‌اندیشم. در این نیم ساعت گوشی موبایل، کتاب، لپ تاب و غیره را کنار می‌گذارم. در استراحت کامل عقب می‌کشم و فقط فکر می‌کنم:

امروز چه مواردی باعث شد که من ناراحت شوم؟ امروز چه ترس‌هایی باعث شد که من چنین هیجاناتی را بروز دهم؟ چه باورهایی درون من باعث شد که این واکنش را نشان دهم؟ این محرکی که از بیرون بود چه چیزی را در درون من برانگیخته کرد؟ اگر فردا همین اتفاق بیافتد و من بخواهم رفتار متفاوتی نشان دهم باید چه‌کار کنم؟ چه باوری در من وجود دارد که باعث شد این اتفاق امروز برای من بیافتد؟ از چه اتفاقی امروز ناراحت هستم و خوشایند من نبوده است؟ چه باوری باعث آن شده؟‌ وقتی این کار را کردم چه چیزی درونم گذشت؟ از چه اتفاقی خوشحالم و خوشحالم که آن کار را کرده‌ام؟ چه چیزی باعث آن شد؟ چطور می‌توانم بیشتر از آن استفاده کنم؟

سپس افکارم را دسته‌بندی می‌کنم: این باورهای مانع را دارم،‌ این اشتباهات را انجام دادم، اینجا خوب عمل کردم، فردا این کارها را می‌کنم و تمام.

رشد درونی این‌گونه اتفاق می‌افتد با تأمل با تفکر.

من دوستانی دارم که هفته‌ای دو یا سه کتاب می‌خوانند اما رشد درونی خاصی در آن‌ها اتفاق نمی‌افتد. رشدهای درونی با تأمل در چیزی که می‌خوانید، در چیزی که می‌شنوید، در چیزی که می‌بینید، چیزی که یاد گرفته‌اید اتفاق می‌افتد و این است که من متفاوت می‌شوم.

 

 

مثال در تیم‌های کاری:

 

من یک تیم کاری دارم، ماهی یک بار در نیمی از یک روز جلسات بازخورد یا جلسات تأمل برقرار می‌کنم:

چه چیزی خوب کار می‌کند و چه چیزی نه؟ روابطمان چگونه است؟ به چه چیزی نیاز داریم؟ چه منابعی را از دست دادیم؟ چه تغییری در محیط بیرون کسب‌وکار رخ‌داده که بر ما تأثیر می‌گذارد؟ چه ایده‌هایی داریم؟ چه تفکراتی داریم؟

دسته‌بندی می‌کنیم و بعد دوباره به سراغ اهداف و کارهایمان می‌رویم. این کار حتی می‌تواند ارتباطات قوی‌تری را در تیم‌های کاری موجب شود و کسب‌وکارهای و تیم‌ها را با شرایط بیرونی تطبیق دهد و موجب حفظ آن‌ها شود.

 

مثال در شرایط بحرانی:

 

فرض کنید کسب‌وکار شما با شرایطی بحرانی روبه‌رو شده است؛ شرایطی مثل بحران کرونا.

تیمتان را در جلسه‌ای جمع می‌کنید و:

S دست از همه‌چیز می‌کشیم.

T فکر می‌کنیم که چه تغییراتی در بیرون رخ‌داده؟ چه چیزی آن دست ماست؟ چه چیزی از آن دست ما نیست؟ سازمان‌ها یا کسب‌وکارهایی مثل ما چه‌کار کرده‌اند؟ چه منابعی در جریان این تغییر می‌تواند کمکمان کند؟ چه چیزی را باید تغییر دهیم؟ چه ابزارهایی داریم که با این تغییر تطبیق پیدا کنیم؟ چه چیزی را باید متوقف کنیم؟ چه چیزی را باید بیشتر انجام دهیم؟

این‌ها تفکراتی است که در مرحله T‌ انجام می‌شود و بعد این‌ها دسته‌بندی می‌شود در مرحله O و P این افکار و نتیجه‌گیری‌ها را به کار می‌اندازد.

 

 

مثال شما:

 

همین الآن تشویقتان می‌کنم یکی از هدف‌هایتان را انتخاب کنید و یک‌زمان یک‌ساعته از روزتان را از ابزار stop استفاده کنید.

از گوشی خود دست بکشید. آلارم ها را خاموش‌کنید. یک فضای مناسب فکر کردن مهیا کنید و از فکر کنید.

سؤالات خوب از خودتان بپرسید. مثل هدف من چیست؟ جهت من کجاست؟ با این هدف قرار است به چه چیزی برسم؟ اولویت‌های من کدام است؟ چه‌کارهایی نیاز است برایش انجام دهم؟ به چه منابعی نیاز دارم؟ چه کمک‌هایی نیاز دارم؟

سپس دسته‌بندی کنید و با یک اقدام جدید وارد زمین‌بازی‌تان شوید.

این دقیقاً کاری است که من به‌عنوان یک کوچ با مراجعه‌کنندگانم چه فردی چه سازمانی چه کسب‌وکارها انجام می‌دهم، زمانی برای تفکر و تغییر سطح آگاهی و اقدامات جدید بر مبنای آگاهی جدید.

 

 

چطور تأملات را وارد زندگی‌تان کنید؟

 

اکنون‌که این ابزار را شناختید لازم است بدانیم در کجا باید از این درنگ‌ها استفاده کنیم؛

  • پایان یک روز کاری
  • شروع یک روز کاری قبل از اینک وارد فرایند تلاش برای اهدافتان شوید
  • پایان پروژه‌های کاری برای تیم‌ها یا کسب‌وکارها یا سازمان‌ها
  • در طول روز می‌توانید زمان‌های Stop برای خودتان بگذارید
  • قبل از زمان خواب زمان خوبی است که به یک روز فکر کنیم.
  • برای بالا بردن عملکرد تیم‌های کاری زمان‌های ثابت مشخص ماهیانه بگذارید
  • اگر کسب‌وکار شخصی دارید زمان‌هایی را به‌صورت هفتگی و ماهیانه برای تأمل کردن و درنگ کردن به برنامه روزانه خود اضافه نمایید.

 

همین الآن شروع کنید و نتایج آن را در همین صفحه برای ما بنویسید.

 

۵/۵

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

از کشف ناخودآگاهتان لذت ببرید

راهنمای کشف باورهای ذهنی

ایمیل خود را وارد کنید
راهنما را برایم بفرست
close-link
پیش به سوی کشف ناخودآگاه

راهنمای استفاده از ای اف تی در حذف موانع مالی

ایمیل خود راوارد کنید
دریافت فایل راهنما
close-link
موفق باشید

کتاب راهنمای ساخت جملات ای اف تی

ایمیلتان را وارد کنید
دریافت فایل راهنما
close-link
پیش به سوی تغییر

پرسشنامه کشف باورهای مالی

ایمیل خود را وارد کنید
دریافت پرسشنامه
close-link
کتابچه راهنمای کوچینگ
ایمیلتان را وارد کنید
دانلود کتاب
Give it a try, you can unsubscribe anytime.
close-link
پیش به سوی کشف ناخودآگاه

پرسشنامه کشف باورهای لاغری

ایمیل خودتان را وارد کنید
دریافت فایل پرسشنامه
همین الان دریافت کنید
close-link
روش کار با ای اف تی روی باورهای غلط ازدواج

دانلود رایگان فایل ازدواج

ایمیلتان را وارد کنید
دریافت فایل
منتظر چی هستید؟
close-link
دانلود رایگان

فایل 50 باور غلط مالی

ایمیلتان را وارد کنید
         دریافت فایل       
عجله کنید. منتظرتان هستم
close-link
سلام و خوش آمدید
هشت درس رایگان دوره کشف رسالت فردی
ایمیلتان را وارد کنید، سپس درسها را دانلود کنید
دانلود درسها
No Thanks!
close-link
پایان سردرگمی، شروع موفقیت

چک لیست گام به گام ساخت کسب و کار آنلاین کوچینگ


ایمیل خود را وارد کنید
دانلود چک لیست
close-link
پایان سردرگمی، شروع موفقیت

چک لیست گام به گام ساخت کسب و کار آنلاین کوچینگ


ایمیل خود را وارد کنید
دانلود چک لیست
close-link
 DOWNLOAD -

دانلود ویدیو و صوت چطور یک کار و کسب موفق کوچینگ بسازیم؟

ایمیل خود را وارد کنید
DOWNLOAD NOW
بیزینس
close-link