پرسشنامه شماره ۱:

باورهای من؛ پرسشنامه باورهای مرکزی، برگرفته از پرسشنامه طرح‌واره جفری یانگ

متنی که می‎خوانید پرسشنامه باورهای مرکزی جفری یانگ است. لطفا جملات زیر را بخوانید و هرکدام که در مورد شما صدق می‌کند کلمه درست و اگر صدق نمی‌کند کلمه غلط را بدهید. در پایان نمرات گفته شده را جمع کنید و نتیجه باورهای مرکزی خود را بخوانید.

من ارزش آن را دارم که دوستم بدارند و به من احترام بگذارند.
دنیای من دنیای زیبا و امن است.
من وظایف بسیاری را به‌خوبی انجام می‌دهم.
من کنترل زندگی خودم را در دست دارم.
احساس می‌کنم دیگران دوستم دارند و به من اهمیت می‌دهند.
می‌توانم به خودم متکی باشم.
دنیا نه عادل است نه بی‌عدالت.
احساس تعلق شدیدی به خانواده و جامعه دارم.
بیشتر مردم قابل‌اعتماد هستند.
معیارهای معقول خودم را دارم.
اغلب احساس کمبود و نقص می‌کنم.
زندگی پر از خطر است. مشکلات سلامتی، مالی و طبیعی هر آن می‌تواند اتفاق بیفتد.
من اساساً ناتوان هستم.
کنترل بسیار کمی روی زندگی خودم دارم.
هیچ‌وقت احساس نکرده‌ام که خانواده‌ام به من اهمیت می‌دهند.
دیگران خیلی بهتر از خودم می‌توانند از من مراقبت کنند.
وقتی نمی‌توانم چیزی را که می‌خواهم به دست بیاورم ناراحت می‌شوم و تحمل پاسخ نه به یک خواهش را ندارم.
اغلب احساس می‌کنم که از جمع طردشده‌ام.
خیلی‌ها می‌خواند مرا آزار دهند یا از من سو استفاده کنند.
خیلی کم پیش می‌آید که از کاری که می‌کنم راضی باشم. اغلب فکر می‌کنم می‌توانستم آن را بهتر انجام دهم.
نسبت به خودم احساس خوبی دارم.
می‌توانم در برابر بیشتر خطرات از خودم دفاع کنم.
انجام بعضی کارها برایم ساده است.
توانایی حل بیشتر مشکلاتم را دارم.
دست‌کم یک رابطه صمیمانه رضایت‌بخش دارم.
مخالفت با دیگران اشکالی ندارد.
وقتی چیزی که می‌خواهم را به دست نمی‌آورم این مسئله را می‌پذیرم.
به‌خوبی می‌توانم با حلقه دوستانم جور شوم.
خیلی کم پیش می‌آید که لازم بدانم در مقابل دیگران از خودم دفاع کنم یا جبهه بگیرم.
می‌توانم خودم را به خاطر شکست‌هایم ببخشم.
هیچ‌کدام از کسانی که دوستشان دارم اگر مرا به‌خوبی می‌شناختند دوستم نمی‌داشتند.
از اینکه مریض شوم یا آزار ببینم می‌ترسم.
وقتی به قضاوت خود تکیه می‌کنم تصمیم‌های غلط می‌گیرم.
بعضی‌اوقات وقوع برخی حوادث مرا گیج و مبهوت می‌کند..
روابط من سطحی است. اگر همین فردا ناپدید شوم هیچ‌کس متوجه من نخواهد شد.
بر طبق نقشه‌های دیگران زندگی می‌کنم.
برای اینکه شاد باشم باید چیزهای خاصی داشته باشم.
احساس می‌کنم غریبه هستم.
بیشتر مردم فقط به فکر خودشان هستند.
من کمال طلب هستم و در هر کاری که می‌کنم باید بهترین باشم.
نیازهای به حقی دارم و مستحق برآورده شدن آن‌ها هستم.
تمایل به خطر کردن دارم.
آدم توانایی هستم و به‌اندازه بیشتر مردم قابلیت دارم.
احساسات آنی بر من مسلط نیست.
در خانواده احساس حمایت می‌کنم.
برای هر کاری که می‌کنم نیاز به تائید دیگران ندارم.
کارها حتی اگر شده در آخر کار به نحو مطلوبی پیش می‌روند.
مردم اغلب همان‌طور که هستم مرا می‌پذیرند.
کم پیش می‌آید که فکر کنم از من سو استفاده می‌شود.
برای خودم هدف‌هایی را تعیین می‌کنم که قابل حصول باشند.
آدم کودن و خسته‌کننده‌ای هستم و نمی‌توانم باکسی گفتگویی دلپذیر داشته باشم.
در مصرف پولم بی‌مبالات هستم و ممکن است روزی از هستی ساقط شوم
از درگیرشدن در رقابت و برخورد با دیگران گریزانم.
می‌ترسم مغلوب حمله شدید گریه، عصبانیت و یا میل جنسی شوم.
نگرانم کسی را که دوستش دارم بمیرد و یا مرا ترک کند.
به‌تنهایی نمی‌توانم خوب عمل کنم.
احساس می‌کنم مجبور نیستم بعضی از محدودیت‌هایی که برای مردم عادی وجود دارد را بپذیرم
مردم اغلب در کارهایی که انجام می‌دهند مرا شرکت نمی‌دهند.
بیشتر مردم غیرقابل‌اعتماد هستند.
شکست برایم خیلی ناراحت‌کننده است.
من در این دنیا به‌حساب می‌آیم.
می‌توانم از خودم و کسانی که دوستشان دارم مواظبت کنم.
اگر سعی کنم می‌توانم مهارت‌های جدیدی یاد بگیرم.
اغلب می‌توانم احساسات خود را مهار کنم.
می‌توانم توجه و مراقب دیگران را به‌اندازه‌ای که به آن نیاز دارم جلب کنم.
گذراندن وقت در تنهایی را دوست دارم.
بیشتر اوقات احساسم این است که با من به عدالت رفتار می‌شود.
امیدها و آرزوهایم خیلی شبیه امیدها و آرزوهای دیگران است.
به دیگران حق تردید کردن می‌دهم.
من کامل نیستم و این مسئله هیچ اشکالی ندارد.
من جذاب نیستم.
ترجیح می‌دهم کارها را به شیوه‌های قدیمی و آشنای خودم انجام دهم و خودم را با خطر پیش آمدن مسائل غیرمنتظره روبه‌رو نکنم.
وقتی تحت‌فشار هستم خوب عمل نمی‌کنم.
قدرت تغییر اوضاع و احوالی که در آن قرار دارم را ندارم.
هیچ‌کس را ندارم که از من حمایت کند یا با او مشورت کنم.
خیلی سعی می‌کنم خوشایند دیگران باشم و نیازهای دیگران را به نیازها خودم ترجیح می‌دهم.
اغلب بدترین‌ها را انتخاب می‌کنم.
گاهی احساس می‌کنم که بیگانه‌ام و خیلی با دیگران فرق دارم.
باید در مقابل اظهارات دروغ و خصومت‌آمیز دیگران جبهه بگیرم.
آن‌قدر کار می‌کنم که به روابطم با دیگران و به‌سلامت یا شادمانی‌ام لطمه می‌زنم.
اغلب کسانی که دوستشان دارم و به آن‌ها احترام می‌گذارم مرا دوست دارند و به من احترام می‌گذارند.
زیاد نگران سلامتی یا پول نیستم.
خیلی از تصمیم‌هایم درست هستند.
وقتی لازم باشد می‌توانم مسئولیت قبول کنم.
ازنظر توصیه‌های دوستانه و حمایت‌های عاطفی می‌توانم به دوستانم تکیه کنم.
نظر مستقل خود را دارم و می‌توانم از آن‌ها دفاع کنم.
بیشتر اوقات دیگران با من منصفانه رفتار می‌کنند.
می‌توانم شغلم را تغییر دهم یا به گروه جدیدی ملحق شوم و خیلی زود در شغل یا گروه جدید جا بیفتم.
ترجیح می‌دهم ساده‌لوح باشم تا شکاک.
اشتباه کردن اشکالی ندارد.
من مستحق توجه یا احترام زیاد نیستم.
من وقتی خیلی از خانه دور می‌شوم احساس ناراحتی می‌کنم.
در هر کاری که تلاش می‌کنم خرابکاری به بارمی آورم.
اغلب قربانی شرایط هستم.
کسی را ندارم که مرا در آغوش بکشد، اسرارش را با من در میان بگذارد و برایش مهم باشد چه بلایی سر من می‌آید.
در بیان خواسته‌ها و نیازهای خودم مشکل‌دارم.
گرچه زندگی‌ام ازنظر عینی خوب است اما مشکل می‌توانم آن قسمت‌هایی که مطابق نظرم نیست را بپذیرم.
احساس می‌کنم به‌جایی که هستم تعلق ندارم.
بیشتر مردم زیر قولشان می‌زنند و دروغ می‌گویند.
برای خودم قانون‌های روشنی دارم که دنیا را به سیاه‌وسفید تقسیم می‌کند‌

اگر تمایل دارید در مورد باورهای هسته ای بیشتر بدانید این مقاله را از دست ندهید: باورهای هسته ای چه هستند؟

پاسخ‎نامه باورهای مرکزی:

· ارزش

به پاسخ‌های خود در جمله‌های ۱، ۲۱، ۴۱، ۶۱، ۸۱ نگاه کنید و برای هر پاسخ درست به خودتان ۱ بدهید. سپس به پاسخ‌های جملات ۱۱، ۳۱، ۵۱، ۷۱، ۹۱ نگاه کنید و برای هر پاسخ غلط به خودتان ۱ بدهید.